مطالب

میرزا جواد عکاس‌ باشی

هو
۱۲۱

گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی

در طول تاریخ سرزمین پارس، این سرزمین هنرمندانی را در دامن خود پرورده است که در تاریخ بشر نامشان ماندگار است.

خردمند مردم هنرپرورند
که تن‌پروران از هنر لاغرند

و گرچه شاید بر هنر ستم‌های زیاد در طول تاریخ ایران شده و قشریون نگران «ایمان و امان»ی بودند که به‌سرعت می‌رفت و فریاد واشریعتای آنها بر هوا بود و مثنوی را با انبر برداشته و مجسمه‌ها را خراب می‌کردند! ولی هنر همیشه وسیله‌ای برای جاودانی کردن حالات، عقاید و گفته‌های ناگفتنی بود و به‌نوعی هنرمندان مورخانی بودند که با هنرشان خود را جاودانه کردند. 

غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست

خطاطان، نقاشان، معماران، موسیقیدانان و … در طول تاریخ با تمام سختی‌هایی که روبرو بودند از مخالفت قشریون و ارباب قدرت تا مستمندی و مشقت امرارمعاش مبارزه کردند و ایستادگی کردند تا از هنرشان ابدیتی بسازند و راهشان ادامه داشت.

ستم به‌قدر هنر می‌کشند اهل هنر
به شاخ سنگ به‌اندازه ثمر ریزند

حال شاید، عده‌ای که حقیقت هنر در قلبشان نیست و مترسکانی هنرمندنما هستند، عمله ارباب قدرت شوند؛ ولی هنرمندان راست‌کردار همیشه پیام‌آوران حقیقت و راستی بودند. حال این حقیقت و راستی یا حقیقت معنوی بود یا سخن حق گفتن یا آن را متجلی کردن در مقابل اباطیل و فساد و جور و ستم و تاریکی‌ها که در طول تاریخ ایران کم نبوده است.

بااین‌همه بسیاری از این شخصیت‌های هنرمند که تاریخ ما مدیون آنان است، برای عامه مردم ناشناخته‌اند. یکی از این اشخاص، شهید جوان «میرزا جواد عکاس‌باشی» است. او در دوران استبداد صغیر شهید شد. میرزا جواد جوان، هنر و حرفۀ خود را برای پیشبرد اهداف آزادی‌خواهان مشروطه به کار گرفت.

میرزا جواد با برادرش میرزامحمد خان در لاله‌زار مغازۀ عکاسی داشتند و از این راه امرارمعاش می‌کردند. میرزا جواد فرزند میرزا حسین‌خان و برادرزاده میرزاحسن خان، معمار مسجد سپهسالار و مجلس شورای ملی بود. 

در زمان مشروطه، سردار ملی ستارخان محبوبیت خاصی پیدا کرده بود و عکس‌های او در تهران دست‌به‌دست می‌شد. مسلم ارباب استبداد و قدرت و دیکتاتورها هیچ محبوبیتی را برنمی‌تابند، چه رسد به اینکه شخص محبوب مخالف آنها هم باشد، ازاین‌رو دولت به‌شدت نسبت به عکس‌های ستارخان حساس بود و سعی بر ممانعت پخش‌شدن آن عکس‌ها داشت! 

میرزا ابراهیم‌خان شرف‌الدوله، نماینده دورۀ اول مجلس در خاطراتش نوشته است: «به مضمون الانسان حریص علی ما منع، هر تدبیری نمایند، نمی‌توانند مردم را از میل منصرف نمایند. یکی نقل کرد زنی ده تومان داد، عکسی از ستارخان خرید و نگاهی کرد، رقّت نمود و عکس را روی زمین گذاشت، سجده نمود و می‌بویید و می‌بوسید.» و در همین زمان بود که کسانی که عکس ستارخان را پخش می‌کردند، زنجیر می‌کردند و چوب می‌زدند و بسیاری در سبزه‌میدان کتک خوردند. 

در همین دوران بود که این عکاس جوان عکسی از روی عکس ستارخان گرفت و آنها را پخش می‌کرد. او عکسی از مشروطه خواهان نگرفت، ولی چه شد که او را شهید کردند؟ و جرمش چه اسراری بود که هویدا می‌کرد؟ با اینکه او به جرم پخش عکس ستارخان مورد آزار و اذیت قرار گرفت و زندانی شد؛ ولی بعد آزاد شد. او همچنان به مبارزاتش ادامه می‌داد و این بار کاری که می‌کرد و برای مستبدان خطرناک بود. او از اشخاصی که مشروطه خواهان را آزار می‌دادند و در پی استبداد به خشونت در مقابل مشروطه‌خواهان روی آورده بودند، عکس می‌گرفت و در کوچه و بازار پخش می‌کرد تا مردم مخالفان مشروطه را بشناسند.

طبق گفته تاریخ، روزی که او برای دیدار عمویش به مجلس می‌رود، در ورودی مجلس، او را به جرم اینکه زمانی عکس مستبدان را می‌گرفته، تیرباران کردند و پیکرش را در چاهی پنهان کردند و نعش وی را به خانواده‌اش تحویل نمی‌دادند.

مادر و برادران او به خانه اشراف من‌جمله سعدالدوله رفتند تا اجازه بگیرند که جنازه جوانشان را تحویل گرفته و در ابن بابویه دفن کنند. بعد از چند روزی که جنازه وی را تحویل دادند، نویسنده تاریخ بیداری ایرانیان می‌نویسد؛ مادر و خواهر عکاس را دیدم گریه و زاری‌کنان می‌رفتند به‌طرف بهارستان و به مردم التماس می‌کردند که در کفن‌ودفن آن جوان همراهی کنند؛ کسی همراهی نکرد و بعضی از مردم به حالت این دو نفر گریه می‌کردند.

گویا این شهید را در ابن بابویه دفن کرده‌اند؛ ولی به‌قدری مهجور است که امروز خبری از مزار این شخصیت تاریخی ایران نیست.

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

التماس دعا
یاعلی مدد

مقالات مرتبط

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

همچنین بررسی کنید
Close
Back to top button