Reza Tabandeh

بزرگان سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی و سلسله خاکسار

هو
‏۱۲۱

این تصویر را یکی از برادران عزیز و مهربان که از رهروان طریقه خاکسار هستند لطف کرده و برای حقیر فرستاده‌اند. تصویر مربوط به دیدار حضرت آقای رضاعلیشاه طاب‌ثراه با جناب آقای سیدمیرطاهرعلیشاه طاب‌ثراه از پیران سلسلۀ خاکسار در منزل آقای فیروزی، یکی از مشایخ طریقه خاکسار است.
تصوف اسلامی همچون سایر مکاتب عرفانی در ادیان مختلف دارای فراز و نشیب‌های زیادی بوده و در طول تاریخ دستخوش حوادثی شده است. و چنین مکتب ستبری را – که در طول تاریخ حیاتش، خدمات قابل‌توجهی به بشریت و مظاهر تمدن آن همچون هنر و شعر و موسیقی کرده است – نمی‌توان نادیده انگاشت و با بی‌اعتنایی از کنار آن گذشت.
تصوف اسلامی نامی کلی برای تعالیم عرفانی طرایق صوفیانه در عالم اسلام است و این مفهوم کلی بر طیف وسیعی از طرایق و سلسله‌ها که برخی منشعب از برخی دیگرند اطلاق می‌شود و طبعاً این طرایق دارای اشتراکات و امتیازات زیادی هستند.
برای نمونه محققین تصوف در دوره متأخر برای مطالعه دقیق‌تر این طریقه‌ها تقسیم‌بندی‌هایی انجام داده‌اند. مثلاً درباره صوفیه متقدم آنها را در دو بخش طریقه بغداد به نمایندگی جنید بغدادی و طریقه خراسان به نمایندگی بایزید بسطامی تقسیم می‌کنند. مشایخ بغداد را اهل صحو و هوشیاری و عبادت و مناجات و تقید به شریعت می‌شمارند و خراسانیان را اهل سکر و مستی و وجد و شور و حال.
البته همان‌طور که بزرگان ما بارها گفته‌اند این‌ها حالات مختلف سلوکی است و نمی‌توان عارفی را در یک گروه از گروه‌های مذکور منحصر کرد و چه‌بسا عارفی در مقطعی از زندگی خود اهل سکر باشد و حالات جذب بر او غلبه داشته باشد و در مراحلی اهل صحو باشد و به ارشاد سالکان بپردازد. به قول حافظ:

چهل سال رنج کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود

این دو جریان فکری صحو و سکر در عالم عرفان از ابتدای پیدایش آن بوده و اوج آن را می‌توان در قرن هفتم در قونیه یافت. جایی که مولانا جلال‌الدین رومی در خانقاه خود نشسته و با شور و حال زایدالوصفی که تذکره‌ها نوشته‌اند به سرایش غزلیات شورانگیز دیوان شمس می‌پردازد یا مثنوی معنوی را انشاء می‌کند و مریدانش می‌نویسند و کمی آن‌طرف‌تر شیخ باوقاری همچون صدرالدین قونوی که شاگرد و ربیب ابن عربی است با زبانی علمی و سنگین به شرح و بسط تعالیم صوفیانه ابن عربی می‌پردازد و چه‌بسا گاهی بین مریدان این دو بزرگوار درگیری‌های لفظی هم به وجود می‌آمد و هر یک طریقه خود را از دیگری برتر می‌شمردند که انعکاس این بحث‌ها را در مثنوی هم می‌یابیم.
اگرچه بین این دو بزرگوار نهایت مودت و محبت برقرار بود و بنا به وصیت مولانا، صدرالدین بر جنازه او نماز گزارد.
متأسفانه گاهی اختلاف مشرب عرفانی بین عرفای طرایق مختلف به مشایخ طرایق هم سرایت می‌کرد و چه‌بسا موارد ناخوشایندی هم پدید آورده است برای نمونه اختلاف علاء‌الدوله سمنانی با عبدالرزاق کاشانی بر سر عقیده وحدت وجود ابن عربی یا اختلاف مسلک فقری حضرت شاه نعمت‌الله ولی با امیرکلال بخارایی نقشبندی یا مناظره شمس تبریزی با اوحدالدین کرمانی که جامی در مثنوی هفت‌اورنگ آن را به نظم کشیده است.
ولی در مجموع، تاریخ سلاسل صوفیه را پر از روایات مهرورزی و اخوت بین سلاسل و مکاتب مختلف تصوف و درویشی می‌یابیم. چرا که سالک طریق تصوف مترنم به این بیت زیبای سعدی است که:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

حضرت آقای صالحعلیشاه در پندصالح می‌فرمایند:
«با سلاسل فقر و منسوبان طریق هم به محبّت و برادری دینی و قرب مسلکی رفتار، و معاشرت به نیکی و تحبیب باید شود و آگاهی و اطمینان به راه و رویه خود و ثبات بر آن مستلزم محبت با آنهاست که نام محبوب از آنها شنیده شود نه مخالفت.» و در ادامه می‌افزایند:
«و مخصوصاً به بزرگ هیچ دسته بد نباید گفت و در مقام رد مسلک دیگران نباشید که دشمنی آورد و لجاجت افزاید و سب و لعن احدی روا نیست …»
خوشبختانه این سنّت محبّت و مودّت در بین بسیاری از بزرگان سلاسل مختلف درویشی و تصوف ادامه دارد و این ارتباط دوستانه بین پیروان مطلع آنها نیز رواج دارد.
اگرچه از اواخر صفویه و اوایل دوران قاجار به دلیل سرایت گرایشات انحصارطلبانه عده‌ای از قشریون در بین صوفیان نیز این نوع نگرش انحصارطلبی رواج یافت و هر گروهی عَلَمِ اَنَا وَ لاغِیری برافراشتند و چوب تکفیر بر سر یکدیگر زدند ولی صوفی راه حق می‌داند که:

همه‌کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه‌جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

کمااینکه در زمان حضرت آقای مجذوبعلیشاه دیدیم که با چه محبتی برادران عزیز جابری خصوصاً استاد گرامی جناب آقای سیدعلی جابری به جمع روزه‌داران برای رفع محدودیت از دولتسرای ایشان پیوستند یا شیخ طریقه جراحیه خلوتیه که از اهالی ترکیه بودند در مجلس ذکر جلی خود برای سلامتی ایشان مجلس ذکری برپا کردند.
بنده اولین‌بار در شهر تورنتو توفیق داشتم که دیداری با مرحوم مغفور جناب آقای سید محی‌الدین جابری و جناب آقای سیدعلی جابری داشته باشم و خاطرات شیرینی رقم زده شد. در یکی از سفرهایی که به ایران داشتم قرار ملاقاتی با این عزیزان داشتم که خدمت حضرت آقای مجذوبعلیشاه عرض کردم و فرمودند: «دوستی و رفاقت ما با خاندان جناب آقای میرطاهر به زمان حضرت صالحعلیشاه برمی‌گردد و سلام من را هم برسانید».
بنده حتی یک‌مرتبه درباره سلسله ذهبیه از حضرت آقای مجذوبعلیشاه سؤال پرسیدم و ایشان توضیحات مفصلی فرمودند مبنی بر اینکه سلسله کبرویه و بزرگان سلسله ذهبیه در نوشتار و آثاری که دارند چه خدمات ارزنده‌ای به تصوف کرده‌اند.
به امید اتحاد و محبت بین پیروان طرایق مختلف صوفیه و به امید محبت و عشق در بین همه انسان‌ها.

وَأَطِيعُوا اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
(سوره انفال، آیه ۴۶)

التماس دعا
یاعلی مدد

مقالات مرتبط

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

همچنین بررسی کنید
Close
Back to top button