مطالب

مزار ثابتعلی قهفرخی

هــو
‏۱۲۱

وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ
سوره حج آیه ۴۰

و اگر خدا بعضى را به وسيله بعضى ديگر دفع نكرده بود، ديرها و كليساها و كنشتها و مسجدهايى كه نام خدا به فراوانى در آن برده مى‌شود ويران مى‌گرديد. و خدا هر كس را كه ياريش كند، يارى مى‌كند و خدا توانا و پيروزمند است.

بناهای تاریخی و یادبودها و یادواره‌های بزرگان، از پدیده‌هایی است که فرهنگ و هویت یک ملت را شکل می‌دهند. در اصل این میراث فرهنگی ماست که پلی است بین گذشتگان با ما که باعث حفظ هویت دینی و ملی ما می شود.
حال اگر این ابنیه مرتبط با معنویت و دین باشند که وجهه قدسی نیز پیدا می‌کند، هرچند که ساده یا حتی محقر باشد. و برای یک سالک نشستن در یک مکان مقدس میتواند به او سکینه ای بدهد و متصل به عالمی کند که تمام این بزرگان به آن متصل بوده اند.
از این اماکن می‌توان به مقابر صوفیه و مشاهیر آنان و عرفا اشاره کرد که متأسفانه اگر از سمت مردم همتی برای حفظ این اماکن نباشد، همیشه مورد بی‌توجهی قشریون و اهل ظاهر قرار گرفته و حتی در مواردی دست به تخریب این اماکن زده‌اند یا با وقاحت تمام آنها را تصرف کرده اند.
یکی از این مقابر که بسیار مهجور مانده و در شرف نابودی است، مقبره جناب میرزاعلی ملقب به ثابتعلی قهفرخی است. این مقبره، مقبره کوچکی است که حضرت آقای حاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه آن را تجدید بنا کردند و در حال حاضر در شرایط بسیار بدی است و در شرف نابودی است. این مقبره در ۷ کیلومتری شهرکرد و در شهر فرخ‌شهر (قهفرخ قدیم) قرار دارد که به دلیل طرح تعریض،ضمن تصرف بخش وسیعی از مقبره، سطح زمین را پایین‌تر آورده و با فاصلهٔ اندکی، چسبیده به مقبره، خیابانی ساخته‌اند.
مرحوم میرزاعلی در سال ۱۲۰۲ هجری قمری در قریه قهفرخ پا به عرصه گیتی نهاد. طبق روایات گرچه بسیار اندک هستند، ایشان متبحر و استاد در بسیاری از علوم من‌جمله ادبیات بوده که طبق گفتهٔ تذکره‌ها که حضرت رضاعلیشاه نیز در مقدمه حدائق السیاحه به آن اشاره می‌ فرمایند، ایشان اسامی سلسله مشایخ را به نظم کشیده، که درباره حضرت مستعلیشاه امر بر او مشتبه شده بود ولی بعد متوجه حقیقت شده و با خلوص نیت نسبت به حضرت مستعلیشاه ارادت می‌ورزید، اصل این اشعار به نام کتاب «تراجم» در ٨٧ بیت، در کتابخانه آستانه حضرت احمد ابن موسی، شاه‌چراغ، موجود است. اشعار مذکور در آثار حضرت مستعلیشاه ذکر و همچنین مورد استفاده حضرت نورعلیشاه ثانی قرار گرفته است
در این اشعار مرحوم ثابتعلی قهفرخی به‌وضوح ارادت خود را به حضرت مستعلیشاه نمایان می‌کند و می‌فرماید:

منت ایزد را که جان بخشید و دل
جان‌ودل بخشید اندر آب‌وگل

بندهٔ درگاه سلطان ولی
چاکر اهل صفا ثابتعلی

چون رخ از هر دو جهان بر تافتم
این لقب از پیر کامل یافتم

نسبت این سلسله گفتم تمام
تا بماند یادگاری والسلام

و مسلماً منظور ایشان از “سلطان ولی” حضرت مستعلیشاه است، کمااینکه در بخش دیگری از این شعر می‌فرمایند:

پیر کامل قطب گردون کمال
مظهر حق مهر دریای وصال

در شریعت پیشوای اهل دین
در طریقت مرجع اهل یقین

آن که از جام وفا مست علی است
در گشاد کارها دست علی است

پیرِ شه مست‌علیشاه ولی
هست شاه فرد مجذوب‌علی

که این شعر، نشانه ایمان و ارادت ایشان به حضرت مستعلیشاه می‌باشد ، چون بعد از رحلت حضرت مجذوب‌علیشاه، جناب ملا محمدرضای همدانی مشهور به کوثرعلیشاه با حضرت مستعلیشاه بیعت نکرده و کوثریه از آنجا آغاز شد. در اینجا این بنده درصدد پرداختن به انشعابات سلسلهٔ نعمت‌اللهی نیستم بلکه این مطلب را عرض کردم که مرحوم ثابتعلی قهفرخی به حضرت مست‌علیشاه ارادت تام داشتند و حضرت مست‌علیشاه هم طبق برداشت از نوشتارشان به ایشان لطف داشتند. در کتاب ریاض السیاحه، در گلستان اول، بلاد خراسان، حضرت مست‌علیشاه می‌فرمایند: (اکنون بدان که فرزند سعادتمند مکرم الفضائل و کمالات توأم، الواثق به لطف الخفی و الجلی، جناب میرزاعلی ملقب به ثابتعلی قهفرخی اسامی مشایخ را بر این نهج نظم فرموده است.) و درباره علم ظاهری ایشان هم شکی نیست، کمااینکه در کتیبهٔ مقبرهٔ ایشان آمده است: (در بسیاری از علوم متداول آن عصر ازجمله ادبیات و همچنین از جمله عرفای زمان و بزرگان علمای دوره قاجار است که باسابقه تحصیل کرسی استادی برخی از بزرگان آن دوره من‌جمله میرزا معتمدالدوله می‌باشد. در روایت است که وی به‌جهت تدریس صبحگاهان به تهران می‌رفته و شامگاهان به قهفرخ مراجعه می‌فرمود.) و حضرت مست‌علیشاه هم وقتی‌که درباره ایشان صحبت می‌کنند، نمایانگر مقام علمی ایشان می‌باشد.

کمااینکه در بستان السیاحه در “ذکر قهفرخ” می‌فرمایند: (عارف معارف دین و عراج معارج یقین، صاحب فضائل انسانی و کمالات نفسانی، الواثق به لطف الخفی و الجلی، درویش ثابتعلی از آن قریه ظهور نموده، قبل از این ذکر خیر آن فرزند مکرم در موقع خود شده است.)
ایشان در سن شصت و دو سالگی در سال ۱۲۶۴ دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
جدای این‌که از ایشان اشعاری بجا مانده و این‌که اهل تعلیم‌وتعلم بودند، اهل امور خیریه هم بودند که احداث قنات خیریه گلستان ازجمله اعمال خیریه و عام‌المنفعه ایشان است. و اشعار ایشان و شخصیت ایشان، شاید متأسفانه امروز به دست فراموشی سپرده شده است ولی جایگاه ایشان به حدی بود که حضرت رضاعلیشاه تقبل تجدید بنای مزار ایشان را فرمودند و حضرت نورعلیشاه گنابادی هم می‌فرمایند:

(بنده درگاه سلطان ولی
چاکر اهل صفا ثابتعلی

چون که روی از دو جهان بر تافتم
این لقب از پیر کامل یافتم

و ثابتعلی اگرچه در زمان مست‌علیشاه بوده‌اند، لکن شعر اول ایشان که این شعر می‌باشد؛ مناسبت تام دارد با این زمان که ذکر سلطان ولی مناسب است با لقب ولی این زمان که سلطان‌علیشاه است. لهذا این فقیر؛ علی؛ مفتخر از آن حضرت به نورعلیشاه مؤلف این ورقه برای تمام بودن مشایخ؛ دو شعر درج نمودم و آن این است؛

پیر بُد بر حضرت سلطانعلی
آنکه در وی بُد سعادت منجلی

بود او را رهنما رحمتعلی
بُد وِ را مستعلی پیر ولی)

و بدین ترتیب حضرت نورعلیشاه بر این شعر افزودند که در قسمت کرسی‌نامه در کتاب از “مجذوب‌علیشاه کبودرآهنگی تا مجذوب‌علیشاه گنابادی” مندرج است.
غرض از روایت مطلب حضرت نورعلیشاه این بود که در زمان حضرت نورعلیشاه که تقریباً سه نسل از اقطاب سلسله گذشته است، ایشان از مشایخ شناخته‌شده بودند. ولی با کمال تأسف و تأثر بعدها به دست فراموشی سپرده شدند، بااینکه بزرگوارانی چون حضرت رضاعلیشاه چندین نوبت شخصاً به محلّ مذکور تشریف برده، اقدام به بازسازی مقبره نموده، سعی بر زنده نگه‌داشتن نام این بزرگوار داشتند، و در زمان حضرت مجذوبعلیشاه نیز مقبرهٔ مذکور تحت نظارت حضرت ثابت علیشاه مرمّت، کتیبه های کاشی کاری داخل مقبره نصب و سنگ قبر تعویض گردید، معذالک شاید به خاطر اتّفاقات سال‌های اخیر در سلسله، متأسفانه توجّه به بعضی مسائل، منجمله مقبرهٔ مذکور مجدداً به دست فراموشی سپرده شد، این فراموشی باعث می‌شود که مقابر آن بزرگواران که میراث ظاهری آنان است به متروکه تبدیل، و یا میدان را برای مخالفین و معاندین و معارضین باز می‌کند تا در تخریب آن کمک کنند. عاملین قدرت هم بااینکه وظیفه آنان حفظ میراث مرتبط با عقیده و فرهنگ دینی و ملی ایرانیان است ولی آنچه مغایر با عقاید آنان باشد به آن رحمی ندارند و در تخریب و نابودی آن هم به جد سعی خواهند کرد.
امیدوارم که من به‌عنوان یک ایرانی و کسی که قلبش برای مکتب تصوف می‌تپد، بتوانم به نوبه خودم کمکی در حفظ این اماکن بکنم.

التماس دعا
یا علی مدد

مقالات مرتبط

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

همچنین بررسی کنید
Close
Back to top button