موزه لوور پاریس
هو
۱۲۱
یکی از علاقه مندی های من پیاده روی و قدم زدن در طبیعت هست. البته گاهی هم از پیاده روی در خیابانها بهره می برم. روان شناسان طی مطالعاتی که انجام داده اند متوجه شده اند که جریان سیال ذهن و فکر و تداعی خاطرات تلخ و شیرین و حتی یادآوری گذشته های دور و خاطرات دوران کودکی در حین پیاده روی در طبیعت و پرسه زدن در خیابان ها خیلی بهتر اتفاق می افتد.
حدود سه هفته پیش که در راه موزه لوور پاریس قدم میزدم، خیلی از مسایل فکرم را مشغول کرده بود. و فکرم دائما بین گذشته و حال در رفت و آمد بود. و با خود می اندیشیدم آیا واقعاً میشود چنان روح خود را مستغنی ساخت که هیچ غم و دردی و هیچ آسیبی در انسان تاثیرگذار نباشد؟ و به جایی برسیم که همراه با حافظ مترنم این مقال باشیم که:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
آیا میتوان چنان دلبسته معشوق بود که از مستی دلبستگی حتی عناد دشمنان او، بر روح و روان ما لطمه نزند؟
در کتابها و اسطوره ها و بعضی موارد و سوانح خاص به این مطلب برخورده ام و در خاطرات فقرا و فامیل درباره این مطلب زیاد شنیده ام ولی در عمل کم دیده ام!
با خودم خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ام را مرور میکردم. خوشوقتم که در دامن پدری بزرگ شدم که دریایی از عشق و عاطفه بود که حتی آزار رساندن به مورچه ای دلش را آزرده میکرد و خواندن و شنیدن هر داستان عاشقانه ای از ادبیات غرب و شرق اشک از چشمانش جاری میکرد!
و در عین حین بخاطر می آوردم که از جفای روزگار غدار و از نارفیقی رفیق نمایان چه ها کشید.
از دیگرسو به فراز و فرود انسانها می اندیشیدم و در این فکر بودم که چگونه محرم به نقطه ای مجرم میشود و اینک گردش روزگار و جاه طلبی و طغیان و سرکشی، انسانها را از هر جایگاهی که هستند به حضیض ذلت میکشاند. و اینکه هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست؛
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر برانگیزد
و در این راه هیچ کسی از حاشیه ی امن برخوردار نیست
جز که آن قطب زمان دیده ور
کز «ثبات» اش کوه گردد خیره سر
بگذریم!
موزه بسبار جالبی بود، نقاشی بسیار زیبای مونالیزا و شاهکارهای هنری دیگر در آنجا بودند که روحنواز بود ولی آنچه برای من درس بزرگی بود و به نوعی جواب فکرهای من، همین شعر بر روی این کاشی ساده بود که:
بر عالم خاک، خاک می باید شد
بر دست اجل هلاک می باید شد
گیرم که تو سرفراز عالم شده ای
آخر نه به زیر خاک میباید شد؟
…
ای دیده اگر کور نئی گور ببین
این عالم پرفتنه پر شور ببین
شاهان جهان سروران عالم
در زیر زمین در دهن مور ببین
امیدوارم این بنده مقصر بتوانم همین چند خط شعر را واقعاً درک کنم و بفهمم تا شاید به سعادت دست یابم.
التماس دعا،
یاعلی مدد