هو
۱۲۱
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (آل عمران – ۱۶۴)
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
فردا ۲۷ رجب المرجب مصادف است با عید سعید مبعث حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله. این روز فرخنده را به محضر مقدس سلاله پاک آن حضرت، مولانا المعظم حضرت آقای مهندس حاج سید علیرضا جذبی ثابت علیشاه ارواحنافداه و همه مومنین و مسلمین بلکه همه انسانها تبریک می گویم.
از آن جهت به همه انسانها تبریک می گویم که پیامبر اسلام بر همه انسانها (کافة للناس) به رسالت برانگیخته شد و (رحمة للعالمین) بود. و قرآن او همه انسانها را بطور مکرر به خطاب (یا ایها الناس …) مخاطب ساخته است.
طبق مدارک تاریخی پیامبر اسلام در سرزمینی و زمانی به پیامبری برانگیخته شد که در بین مردم مکه فقط هفده نفر سواد خواندن و نوشتن داشتند و منکران دعوت او بر او خرده می گرفتند که اگر خدا می خواست پیامبری از بین ما برانگیزاند چرا از میان افراد با سواد و دارای مکنت و ثروت کسی را برنگزید
وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَٰذَا الْقُرْآنُ عَلَىٰ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (زخرف – ۳۱)
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی درباره این آیه از عبدالله بن سنان از امام صادق علیهالسلام نقل شده که این آیه درباره عروة بن مسعود الثقفى نازل شده که مردى با سواد و عاقل و خردمند بوده است.
یعنی میگفتند چرا قرآن بر مردی بزرگ از نظر خردمندی و یا مال و ثروت از دو شهر مکه یا طائف فرو نیامد؟
اینها بزرگی را در جاه و جلال ظاهری یا دانش ظاهری میدانستند مثلا اگر کسی به علم انساب آشنا بود و طوایف مختلف عرب را میشناخت او را عالم می دانستند. و او را لایق مقام نبوت میشمردند. و از این نکته غافل بودند اولا آنچه انها آن را علم می پندارند علم نیست بلکه فضل و دانش ظاهری است و بقول شیخ بهایی
علم نبود غیر علم عاشقی
ما بقی تلبیس ابلیس شقی
و از طرفی نمی دانستند که در بارگاه خداوندی کار به عنایت حواله است نه به جهد و کوشش. و خداوند به طینت پاک و نیت خالص افراد نگاه میکند نه به امور اعتباری و اسباب بزرگی که در بین خلق متداول است.
و در پی انکار نبوت ابوالحکم ها لقب ابوجهل گرفتند.
بوالحکم بودی ورا نام و نشان
شد ملقب به ابوجهل زمان
پس ببین کاندر پی انکار دین
بوالحکم ها گشته بوجهل و لعین
گروه دیگر از منکران دعوت آن حضرت، اهل کتاب مکه ومدینه (یهودی ها) بودند که در آن ایام منتظر ظهور پیامبری بودند ولی چون پیامبر اسلام مبعوث به رسالت شد با اینکه به صدق دعوی او پی برده بودند ولی از روی حسد، نبوت ایشان را انکار میکردند و اسباب زحمت و اذیت و آزار ایشان را فراهم میکردند و در این راه با مشرکان مکه همکاری میکردند.
ولی از آنجا که خداوند اراده ی خودش را محقق میسازد دعوت پیامبر در مدت زمان کوتاهی عالمگیر شد قرآن کریم در طی مدت ۲۳ سال بر قلب مبارک ایشان نازل شد و جوامع الکلم به او داده شد. و بقول سعدی
یتیمی که ناکرده ابجد درست
کتب خانه ی هفت ملت بشست.
قرآن کریم طبق وعده الهی از دستبرد بشر محفوظ ماند و در طول چهارده قرن تا به حال میلیونها کتاب در شرح و بیان و تفسیر کتاب پیامبر نوشته شده است. و هنوز به کنه دقایق آن نرسیده اند و نخواهند رسید. روزی چند بار از صدها هزار مأذنه مساجد ندای
اشهد ان محمدا رسول الله
بلند است و به گوش جهانیان میرسد.
در حالی که نام منکران و تکذیب کنندگان پیامبر یا مدعیان دروغین نبوت به بدی در لابلای کتب تاریخی باقی مانده است.
مر محمد را اولوالالباب ماند
مر مسیلم را لقب کذاب ماند.
اینها همه از آن روست که قلب پیامبر به معدن عظمت خداوندی متصل بود و علوم الهی از مخزن آن بر دل پاک او سرازیر میشد.
مولانا درباره اینکه چرا در جای جای قرآن به پیامبر دستور داده میشود که بگو …(قل …)
میفرماید:
امر «قل» زان آمدش کای راستین
کم نگردد هین بگو دریاست این
و محمد به دریا وصل بود. و ما افتخار می کنیم که در مسیر سلوک الی الله «قافله سالار ما فخر جهان مصطفی است».
التماس دعا،
یا علی